سلام

من دانشجوی ورودی 88 یعنی دوره دوم فلسفه علم امیرکبیر هستم. مطلبی که مدت‌هاست دوست دارم از بقیه بچه‌های فلسفه علم بپرسم این است که چرا وارد این رشته شده‌اید؟ آن موقعی که وارد شدید تصور درستی از مباحث آن داشتید؟ آنچه را می‌جستید، یافتید؟ اگر شناخت فعلی از فلسفه علم را می‌داشتید، می‌آمدید؟

برای من این طور نبوده است. تصور من درباره فلسفه علم کاملا اشتباه و برگرفته از یکی از دانشجویان دوره اول این رشته بود. به نظرم آن بنده خدا هم به نادرستی دیدگاهش پی برد و دیگر فلسفه علم را پیگیری نکرد! اما اگر راهنمایی غلط او یا اطمینان بیش از حد من نبود، همان رشته کارشناسی‌ام را ادامه می‌دادم. البته انکار نمی‌کنم که فلسفه علم جذابیت‌های خاص خودش را دارد و بعضا من از آن لذت می‌برم، اما آن چیزی که فکر می‌کردم نبود.

تا حالا 4-5 نفر از من درباره ورود به رشته فلسفه علم مشورت خواسته‌اند و من هم بی‌ کم و کاست آنچه دیده‌ام را برایشان گفته‌ام. حدس می‌زنید نتیجه چه شده باشد؟ هیچکدام وارد این رشته نشدند! حتی آن یکی‌شان که خیلی داغ بود! اشتباه نشود، من بدی فلسفه علم را نگفته‌ام، چرا که این خیانت در مشورت دادن است. من مثلا به ایشان گفته‌ام که در این رشته از منابع دینی استفاده چندانی نمی‌شود، یا گفته‌ام کتاب چیستی علم را بخوانید، مباحث ما شبیه آن است. به نظرم اگر کسی می‌بود که این‌ها را به من هم بگوید، شاید نمی‌آمدم. البته از انتخابی که کرده‌ام پشیمان نیستم. از فلسفه علم چیزهای زیادی یاد گرفته‌ام و قدرت بحث و استدلالم بسیار زیاد شده است. بحث در این باره است که اگر می‌دانستم چنین است، نمی‌آمدم.

حالا شما بگویید، چرا وارد فلسفه علم شدید؟ آنچه را می‌جستید یافتید؟

------------------------------------------------------------------------

بعد نوشت: می‌خواستم این‌ها را در کامنت پست قبل بگذارم، گفتم بهتر است در یک مطلب جدید قرار دهم تا نظرات بقیه را هم بشنوم.