یک سنت حسنه‌ای در این وبلاگ جریان داشت که گزارشی از جلسات دفاع بعضی از دانشجویان سابق امیرکبیر در آن گذاشته می‌شد. به‌منظور برپاداری سنن حسنه و برای جلوگیری از مرگ تدریجی یک وبلاگ، چیزهایی دربارهٔ جلسهٔ دفاع دوستم سینا نصیری می‌نویسم.

سینا برای روایت ماجرای گرانباری، ابتدا سری به پیشینهٔ بحث زده بود و تلقی هنسن و کوهن را بازسازی کرده بود. بعد هم به‌طور مفصل به مناظرهٔ فودور-چرچلند پرداخته بود. فلذا خواندن رسالهٔ سینا را به کسانی که می‌خواهند روی این موضوع و فیلسوف‌ها کار کنند، پیشنهاد می‌کنم. رسالهٔ سینا از نظر داوران خوب و خیلی خوب توصیف شد. معلوم بود که زمان زیادی برای کار گذاشته و تسلطش در پاسخگویی به سؤالات داوران مشهود بود.

نقطهٔ اوج دفاع سینا آنجایی بود که گفت به‌جای کار کردن روی مقاله‌های اخیر دربارهٔ دعوای فودور-چرچلند وقتش را به خواندن کوهن اختصاص داده و از این موضوع راضی است! معلوم است خون امیرکبیری در رگ‌هایش جریان دارد! ما ورودی‌های ۹۱، در بین دانشجویان امیرکبیر تنها کسانی بودیم که هیچ درسی با موضوع کوهن نداشتیم. شاید به همین خاطر باشد که هرکداممان در پایان‌نامه‌هایمان به‌نحوی به زلف پریشانش چنگ زده‌ایم. مع‌الاسف چیز زیادی هم دستمان را نگرفت؛ بندهٔ خدا کچل بود!

رسالهٔ سینا از هجده و نیم، نمرهٔ هجده گرفت. به سینا به خاطر این رساله و دفاع خوب و قوی تبریک می‌گویم. بعد از دو-سه سال دوستی، آن‌قدر او را می‌شناسم که بگویم پسر بسیار خوش‌فکری است. افکار او دو شاخصهٔ دقت و عمق را باهم دارد. مطمئنم اگر خودش را جدی بگیرد یکی از فیلسوفان آیندهٔ ایران خواهد شد. از نظر من تنها چیزی که ممکن است او را از این مهم بازدارد، خوش‌تیپی‌اش است! شما تابه‌حال فیلسوف خوش‌تیپ دیده‌اید؟!