زبان مادری فلسفه علم، انگلیسی است و اگر کسی بر این زبان تسلط نداشته باشد، نمی تواند به خوبی نظریات فیلسوفان علم را بفهمد. به زبان فارسی -تالیف که هیچ- ترجمه‌های خوب بسیار معدود داریم. به جرات می‌توانم بگویم که در بسیاری از متون ترجمه‌ای، خود مترجم هم منظور نویسنده را نفهمیده است و صرفا مانند دستگاهی لغات معادل یکدیگر را با هم جایگزین می‌کند. از کجا می‌گویم؟ بسیار روشن است. دقت کنید: وقتی فرد مترجم به زبان فارسی حرف می‌زند، ما می‌فهمیم که منظورش چیست؛ از طرف دیگر وقتی فیلسوف انگلیسی زبان هم به زبان خودش حرف می‌زند، کسانی که آن زبان را می‌دانند به خوبی منظور او را می‌فهمند و برای آن‌ها ابهامی وجود ندارد. حال به نظر شما اتفاقی ممکن است افتاده باشد که ما متن ترجمه بسیاری از کتاب‌ها را نمی‌فهمیم؟ فکر نمی‌کنم بتواند علتی جز این در کار باشد که «مترجم نتوانسته است با متن ارتباط برقرار کند.»

جالب است بدانید در گروه فلسفه علم دانشگاه امیرکبیر، درس زبان تخصصی جزء واحدهای اختیاری‌ هم نیست؛ و این مطلب برای من بسیار مشکوک است! (ناگفته نماند که من می‌خواستم این درس را در دانشگاه شریف به عنوان مهمان بگیرم، اما فهمیدم که چون جزء واحدهای اختیاری‌مان نیست، برایم حساب نخواهد شد.)

البته شاید آن درس هم کمک جدی به این مساله نکند. به این معنا که در واقع زحمت اصلی به عهده خود ماست. آقای دکتر تقوی (در کلاس فلسفه تکنولوژی که با ایشان داشتیم) روشی برای یادگیری زبان (که به درد فلسفه علم بخورد) به ما یاد دادند که دوست دارم آن را به شما نیز منتقل کنم. البته پیشاپیش بگویم که خودم آن را اجرا کردم و واقعا جواب گرفتم.

دکتر تقوی می‌گفت که یکی از بهترین روش‌های یادگیری زبان برای رشته فلسفه این است که خود دانشجو متن اصلی یکی- دو کتاب آن حوزه (مثلا فلسفه علم) را که بسیار دقیق و فنی ترجمه شده است، با ترجمه آن به صورت تطبیقی و مقابله‌ای بخواند. به این صورت که یک پاراگراف از متن اصلی می خوانید؛ معانی لغات ناآشنا را -حتی الامکان- از دیکشنری انگلیسی به انگلیسی می‌بینید؛ و در آخر هم متن ترجمه را می‌خوانید و جاهایی را که نفهمیده‌ بودید یا درست نفهمیده بودید، بررسی می‌کنید. این کار را باید با دقت و حوصله زیاد انجام دهید. نگران سرعت کار نباشید. باید برای خواندن متن و فهمیدن متن وقت بگذارید. به زودی خواهید دید که سرعت‌تان بسیار زیاد می‌شود.

مگر فلسفه چیست؟ چیزی است غیر از تفکرات فیلسوفان که در قالب نوشته‌هایشان آمده است؟ با این وصف، باید زبان آن‌ها را بدانیم تا بتوانیم بی‌واسطه با آن‌ها ارتباط برقرار کنیم و اندیشه‌شان را بفهمیم!

البته ایشان کتابی را معرفی نکردند. اما من از بین ترجمه‌هایی که از کتاب‌های فلسفه علم ارائه شده است (و البته زیاد هم نیستند)، دقیق‌تر از ترجمه‌های دکتر زیباکلام که در آن دقت و وسواس بسیار زیادی به خرج داده شده ، ندیده‌ام. یکی کتاب «چیستی علم»‌ چالمرز و دیگری کتاب «ساختار انقلاب‌های علمی» کوهن. که البته دومی در آستانه چاپ است. البته شما این کار را با هر کتابی که خودتان ترجمه‌اش را قبول دارید انجام دهید، اما انجام دهید! مطمئن هستم که اگر کسی بخواهد به متون فارسی تکیه کند و نتواند متن زبان اصلی را بخواند، فهمش از فلسفه علم بسیار سطحی خواهد بود.

البته معلوم است که بعد از آن هم باید دل را به دریای فلسفه علم زد و سراغ متونی رفت که ترجمه نشده‌اند. و خواند و خواند و خواند...