نظر ایشان:

1)اینکه آیا یک نویسنده مالک نوشته اش هست، بحثی طولانی است که من نمی خواهم واردش شوم. لااقل قدمای ما اعتقاد داشته اند که علم، معرفت و حکمت صاحب و مالک ندارد. بنابراین این اعتقاد که من هم طرفدارش هستم، یک نویسنده تا زمانی که چیزی ننوشته اختیار دارد که بنویسد یا ننویسد ولی وقتی یک اثر معرفتی تولید کرد دیگر مالک نوشته اش نیست، بنابراین حق از بین بردنش را ندارد چون معرفت متعلق به همگان است.

2)افراد زیادی به خاطر نوشته ی شما نظر داده اند. حتی اگر شما مالک نوشته ی خودتان باشید، قطعا مالک کامنت آنها نیستید. هنگامی که پستتان را پاک می کنید نظرات آنها نیز از بین می رود و حق آنها ضایع می شود.

3)این وبلاگ فقط متعلق به ما (یعنی نویسندگان و خوانندگان فعلی) نیست. ما می آییم و می رویم ولی ان شاء الله این وبلاگ می ماند. کسانی خواهند آمد که من و شما را نمی شناسند ولی می خواهند از طریق این نوشته ها با فلسفه آشنا شوند. فکر می کنم حذف پست ها و کامنت ها اجحاف در حق آنها نیز هست.

4)به این سه دلیل مذکور من نسبت به حذف پست هایتان معترضم. نمی دانم آیا امکان برگرداندن آنها وجود دارد یا نه، ولی امیدوارم یا با دلیل استدلال های من را رد کنید یا حداقل در آینده پست هایتان را حذف نکنید. عذر می خواهم که کامنتم ربطی به نوشته تان ندارد ولی اصلا دوست ندارم حذف نوشته ها به یک رویه تبدیل شود.

 


نظر بنده -دوستان منظورم از "این پست"، پست قبلی است:

اول، به طور کلی متشکرم به خاطر متانت و صبوریتان در نوشتن کامنت و یا پاسخ به آنها.

دوم، این کامنت شما دقیقا مرتبط با این پست است. میتوانستم بدون اینکه پست جدیدی بگذارم پست قبلیم را پاک کنم و احتمالا آب از آب تکان نمیخورد. همانطور که در پینوشت آمده من خودم را جزو پنج نفری که به حذف آن پست باید رای دهند حساب نکرده ام و این یعنی من هم تمایلی به این کار نداشتم. اما ما بر سر قوانین توافق کرده بودیم و اساسا این پست را گذاشتم تا نظر شما و دوستان دیگر را بدانم و بگویم نظر دیگران -البته نه هر دیگرانی-برایم محترم است.

و اما بعد،

در مورد 1. بله بحثی طولانی است. من هم با اعتقاد قدمایمان موافقم اما برای نوشته ای که واقعاً علم و معرفت و حکمت باشد یا حداقل نزدیک به آن. اما دو نکته وجود دارد. نکته اول اینکه، در همان کامنتها صریحا متن بنده فاقد چنین معیارهایی خوانده شد و البته من هم ادعایی بر علمی بودن یا معرفتی بودن متنم نداشتم و همانطور که بارها گفته ام اساسا کارکرد وبلاگ را در آن حد هم نمیدانم.در نتیجه معرفتی تولید نشده که بخواهد متعلق به همگان باشد.

نکته دوم اینکه، حتی اگر نوشته ای بهره ای از معرفت هم داشته باشد ولی مدام افراد برداشتهای غیر معرفتی از آن داشته باشند و مدام نویسنده آن مجبور شود که توضیح دهد برداشتها اشتباه هستند و در این بین خودش را مسئول گمراه شدن و یا دلخوری عده ای به واسطه همان برداشتهای اشتباه ببیند، به نظر من نه تنها حق دارد متنش را از بین ببرد بلکه وظیفه دارد چنین کند.

 

اما در مورد 2. پاک کردن کامنت دیگران درصورتی ضایع کردن حق است که شرایط یکسان باشد. یعنی طرفین حداقل حداقل های اخلاقی را رعایت کنند و دو طرف به یک اندازه شناخته شده باشند. میپذیرم که مالک تمام آن کامنتها نیستم اما گمان میکنم  تا حدودی حقی در کامنتهایی که مخاطبشان من بوده ام دارم. عده ای میخواستند چیزی به من بگویند. خب من هم شنیدم دیگر لزومی بر باقی ماندن آنها احساس نمیکنم. ضمن اینکه کمرنگترین قلم ها از ماندگارترین حافظه ها ماندگار تر است. پاک کردن بعضی از آن کامنتها میتواند به مرور زمان کدورت ها را به دست فراموشی بسپارد.

اما در مورد 3. این مورد دقیقا بر میگردد به مثالی که زده ام. مخاطب ما در این وبلاگ معمولا دوستانمان هستند- حداقل برای من که چنین است. لذا گاهی مطلبی مینویسم که به من در این لحظه و با این افکار خاص مربوط است و ممکن است اصلا سال دیگر چنین تفکری نداشته باشم و یا نخواهم کسانی که در آینده میبینمشان بر اساس برداشتی که از نوشته های اینجا داشته اند بشناسندم. از طرفی دیگر، اگر مخاطب من را بشناسد با توجه به ذهنیت کلی ای که از من دارد متنم را میخواند و احتمالا برداشتش نزدیک به قصدی است که مد نظر من بوده واگر هم برداشت نادرستی داشت و یا سوء تفاهمی برایش (یا برایم) پیش آمد می تواند (یامیتوانم ) به راحتی با شخصیت حقیقی اش (یا حقیقی ام) در میان بگذارم (یا بگذارد).

و اینکه میفرمایید حذف بعضی پستها اجحاف در حق آیندگان است، شاید لازم است کمی بیشتر درباره اش فکر کنم. اما عجالتاً یک.به نظرم آنها نباید از طریق این نوشته ها با فلسفه آشنا شوند، راههای بهتری هست. دو، اگر هم یک را نپذیریم شرایط آن پست شبیه به این است که شما کتابی در نقد کتاب دیگری مینویسید. کتاب اول بنابه دلایلی از بین میرود. بعد عده ای در نقد کتاب شما ودر حالی که کتاب اول در دسترس نیست و بعضا بدون اینکه کتاب اول را هم قبلا خوانده باشند مطالبی در نقد کتاب شما مینویسند. ایندگان که کتاب اول را نخواهند یافت، نقدهای وارد بر کتاب شما هم که معلوم نیست با چه پیش فرضی نوشته شده. خب به  نظرم حذف این مطالب لطف در حق آیندگان است و نه اجحاف. البته ممکن است کسانی پیدا شوند که بتوانند از لابه لای چنان کامنتهایی نکات به درد بخوری هم پیدا کنند. منکر این موضوع نمیتوان شد.

 

به هر حال چه کنیم؟ از اونجایی که بنده هم به طور کلی نسبت به باقی ماندن یا نماندن آن متن اصراری ندارم با توجه به توضیحاتی که دادم اگر باز هم نظرتان بر مسامحه است میتوانم مجدد آن را برگردانم. اما در کل ممکن است لازم بدانم هر چند وقت یکبار تمام پستهای قبلیم را حذف کنم. مثل 38 پستی که از مهر90 تا اردیبهشت امسال گذاشته بودم و بنابه دلایلی که بخشی را برایتان گفتم و بسیاری را هم نمیتوانم بگویم، همگی را یکجا غیرفعال کردم و ممکن است سال دیگر و یا سال بعدش و یا بعدتر هم -اگر زنده بودم- باز چنین کنم. من هم اصلا دوست ندارم که نوشته هایم را حذف کنم و کلا حذف نوشته ها به یک رویه تبدیل شود اما الان نمیتوانم قول دهم و به نظرم میرسد گاهی لازم است.

 بنابراین پیشنهاد من این است دوستان از این به بعد یا برای پستهایی که بنده مینویسم نظر نگذارند-اگر از حذف آنها ناراحت میشوند- و یا اگر مجددا زمانی رسید که نیاز به حذف دیدم میتوانم تنها متن و کامنتهای خودم را پاک کنم و کامنتهای دیگران باقی بمانند. اگر پیشنهاد دیگری هم دارید میشنوم. البته باز مسئله این است که آیا حق دارم کامنتهایم را که پاسخی به آنها داده شده را پاک کنم یا نه!؟