شیطان فیلسوف
مفیستوفلس (شیطان): دوست خوبم، پیش از هر چیز درس منطق را به شما توصیه می کنم. آنجا هوش تان را خوب تربیت خواهند کرد، چکمه های محکم اسپانیایی به پاهایش خواهند پوشاند تا در جاده ی عاداتِ همه روزه به احتیاط گام بردارد و مثل جن زده ها هی از چپ و راست ندود. پس از آن، در تمام طول روز به شما خواهند آموخت که برای آنچه در یک چشم بر هم زدن انجام می دهید، مثل نوشیدن و خوردن، یک، دو، سه شمردن ضروری است. همه کس می داند که ساخت و پرداخت اندیشه ها مثل پیشه ی بافندگی است که در آن یک حرکتِ پا هزاران تار را به جنبش در می آورد، ماسوره پیوسته در رفت و آمد است، تارها بی آنکه دیده شوند روی هم می لغزند، هزاران گره یکباره بسته می شوند. پس از آن، استاد فلسفه می آید و برایتان ثابت می کند که کار از این قرار است: اول این، دوم آن، در نتیجه سوم و چهارم فلان؛ اگر اولی و دومی نبودند، سومی و چهارمی هم وجود نمی داشتند. در همه ی کشورها، دانش آموزان به این استدلال بسیار ارج می نهند، و با این همه، هیچ کدامشان بافنده نشده اند. آن که بخواهد موجود زنده ای را درست بشناسد، ابتدا روحش را از قالب بیرون می راند: در این حالت است که همه ی اجزای آن را در دست دارد، ولی افسوس! چه چیز اینجا کم است؟ هیچ چیز جز پیوند حس و هوش. علم شیمی به این موضوع encheisin naturae (عمل طبیعت) نام می دهد؛ و این سان به ریش خود می خندد و خود خبر ندارد.
دانش آموز: درست سر در نمی آورم چه می گویید.
مفیستوفلس: به زودی، پس از آن که یاد گرفتید همه چیز را ساده کنید و همه چیز را چنان که شایسته است طبقه بندی کنید، خیلی بهتر سر در خواهید آورد.
فاوست - یوهان ولفگانگ فون گوته - ترجمه م. ا. به آذین - انتشرات نیلوفر
باتوجه به ضعف شدید در اطلاع رسانی فلسفه علم و موضوعات وابسته، برآنیم که با کمک همه دوستان و علاقه مندان به فلسفه علم، وبلاگی پویا جهت ارتقا فلسفه علم داشته باشیم.